کد خبر: ۹۴۲۴
۲۲ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۳:۰۰

آیت الله سیدهاشم میردامادی؛ مفسر مجاهد

رهبر انقلاب درباره حضورشان در منزل مرحوم میردامادی می‌گویند: به یاد دارم ما پسران به خانه پدربزرگمان مرحوم میردامادى می‌رفتیم. ایشان هم مثل پدر‌ها و پدربزرگ‌هاى دیگر، یک ریال یا نیم ریال به ما می‌داد.

سید هاشم در سال ۱۳۰۳ قمری برابر با ۱۲۶۵ خورشیدی در نجف متولد شد. در دوسالگی پدرش را از دست داد. به گفته فرزندش، او از علاقه زیاد خود به مجالس علما و رجال علمی در دوران کودکی یاد کرده و گفته است که بیشتر وقتش در جلسات شخصیت‌های بزرگ و مراجع وقت نجف می‌گذشته است.

با این حال، مادر او به دلیل فقدان پدر و سختی معاش، اصرار به پیگیری کسب و کار و ترک تحصیل وی داشته که با واسطه گری یکی از استادانش، به تحصیل ادامه داده است. تا سال ۱۳۴۰ قمری در نجف بود. پس از آن، به دلیل بیماری، به ایران مهاجرت کرد و در همدان ساکن شد. سپس به مشهد رفت و مدتی نیز در ری اقامت داشت.

 

نسب و خاندان

نسب سید هاشم میردامادی با سی واسطه به محمد دیباج، فرزند امام صادق (ع)، می‌رسد. افرادی همچون محقق کرکی و میرمحمد اشرف، صاحب کتاب فضائل السادات، از نیاکان وی هستند. پدرش سید محمد است که نسبش با شش واسطه به سید احمد علوی می‌رسد.

نسبت نجف آبادی به دلیل انتساب وی به نجف آباد اصفهان است و به دلیل انتسابش به میرداماد او را میردامادی نیز می‌گفتند. میرداماد سرسلسله خاندان میردامادی است که نسب سید هاشم با هشت واسطه به او می‌رسد. سید احمد علوی پسرخاله و داماد میرداماد است.

 

تحصیلات ابتدایی

به سرعت پلکان ترقی را پیمود. از خود آن مرحوم نقل است که فرموده بود: «من از سنین قبل از بلوغ، علاقه سرشاری به مجالس علما و رجال علمی داشتم و بیشتر وقت من در محضر شخصیت‌های بزرگ و مراجع آن وقت می‌گذشت. آمادگی فوق العاده‌ای برای کسب فضائل و پذیرش هر گونه استفاده علمی داشتم.

تنها آرزوی من، رسیدن به مقامات عالی علم و عمل بود. از طرفی، مادرم به علت سختی در امر معاش، اصرار داشت که در پی کسب وکار بروم تا آنکه از یکی از استادان خویش خواستم نزد مادرم بیاید و وی را راضی به ادامه تحصیل کند. در نتیجه، این مشکل از پیش پایم برداشته شد.» استعداد خوب، پشتکار و وجود استادان مبرز در فنون مختلف، در سنین جوانی او را به مقام اجتهاد رسانید و بار‌ها مورد تشویق استادان بزرگ قرار گرفت.

 

استادان

سید هاشم مقدمات و سطح را با جدیت کامل نزد مدرسان معروف گذراند. سپس در حوزه بزرگ نجف از محضر آیات عظام آخوند محمد کاظم خراسانی (صاحب کفایةالأصول) و آقا میرزا محمدتقی شیرازی و میرزا حسین نایینی کسب فیض کرد. از خرمن دانش ایشان، خوشه‌ها چید و به درجه رفیع اجتهاد نایل آمد. آنچه آن مرحوم را بعد‌ها در میان اقران خود ممتاز و شاخص کرد جنبه عرفانی و سلوک او بود.

ایشان از استادان اخلاق و عرفان آن دوره مانند سید احمد کربلایی، سید مرتضی کشمیری، آقا میرزا جواد ملکی بهره‌های بسیار برد. در این میان، با مرحوم سید احمد کربلایی بسیار مأنوس بود و شاگرد خاص آن جناب شده بود. آن مرحوم از دو استاد خود، میرزا محمدتقی شیرازی و حاج سید احمد کربلایی، بسیار یاد می‌کرد. از یاد آنان لذت می‌برد و از سجایای اخلاقی آن دو داستان‌هایی نقل می‌فرمود.

مکرر می‌فرمود: «بعد از آقامیرزا محمدتقی شیرازی، دیگر کسی به آن مهذبی و پاکی ندیدم.» درباره مرحوم سید احمد کربلایی می‌فرمود: «این مرد همواره حال انقطاع و توجه به خدا داشت. گاهی که با شاگردان مشغول صحبت بود و‌ می‌خندیدند، در اثنا توجهی به خدا می‌کرد و از گوشه‌های چشمش اشک جاری می‌شد. در آن حال، به احدی توجه نداشت.» باز از مرحوم سید احمد کربلایی نقل می‌فرمود که «کاملا بر نفس خود مسلط بود و مانند او کسی را ندیدم».

آیت الله سیدهاشم میردامادی بعد از گذراندن علوم مقدماتی وارد حوزه علمیه نجف اشرف شد و از محضر اکابر و بزرگان فقه و اصول آن دیار همچون مراجع عظام و آیات آخوند خراسانی، میرزامحمدتقی شیرازی (معروف به میرزای کوچک)، میرزای نایینی، حاج سیدابوالحسن اصفهانی و دیگر بزرگان بهره برد و از دروس اخلاق و عرفان حضرات آیات سیداحمد کربلایی، سیدمرتضی کشمیری و میرزاجوادآقا تبریزی استفاده کرد.

آیت الله میردامادی نجف آبادی در دوران جوانی به درجه اجتهاد رسید و پس از مدتی عازم مشهد مقدس شد. چند سال بعد «امام جماعت و مفسر قرآن کریم در مسجد جامع گوهرشاد مشهد مقدس» شد.

 

بینش و منش فقیه آزاده مرحوم آیت الله سیدهاشم میردامادی نجف آبادی

 

فعالیت‌های سیاسی

در دوره رضاخانی که فضای خفقان و وحشت بر ایران سایه افکنده بود، آن مرحوم در دفاع از اسلام سخت و بی پروا بود. به حق نمونه کاملی از یک عالم آگاه و شجاع و حق طلب بود. نام ایشان در یاد مراجع تقلید، علما و روحانیون و هم چنین مردم مشهد و دوستان و یارانش با نام مسجد گوهرشاد گره خورده است.

آیت الله سیدهاشم میردامادی در بعد مبارزاتی، از رهبران مبارزه با کشف حجاب رضاخان در سال ۱۳۵۴ قمری بود. به دنبال کودتای سال ۱۲۹۹ خورشیدی، جریان کشف حجاب که یک نوع فرهنگ زدایی دینی و سوغات غرب به حساب می‌آمد، در سراسر ایران مخصوصا در تهران، مشهد و قم با مخالفت علما مواجه شد.

در این ماجرا، علما و روحانیون خراسان با کشف حجاب مخالفت کردند و مراسمی در مسجد گوهرشاد با سخنرانی مرحوم بهلول برگزار شد. پس از لحظاتی، با حمله مأموران حکومتی، این مسجد به خاک و خون کشیده شد.

آیت الله  العظمی حاج آقاحسین قمی که به عنوان اعتراض به تهران رفته بود، دستگیر و روانه زندان شد. به دنبال بازداشت آیت الله  العظمی قمی، مردم مشهد در منازل علمایی همچون آیت الله اردبیلی و آیت الله سیدهاشم میردامادی تجمع کردند تا اینکه در تاریخ ۱۰ ربیع الثانی سال ۱۳۵۴ قمری برابر با ۲۰ تیرماه سال ۱۳۱۴ خورشیدی، مأموران دستگاه مسلحانه وارد منازل علما شدند و عده‌ای را مجروح و دستگیر کردند.

پس از آن، مردم به مبارزه خود ادامه دادند و به مسجد گوهرشاد رفتند. مأموران حکومتی نیز دوباره حمله کردند و کشتار وسیعی به راه انداختند و رهبران و علمای نهضت را مانند حضرات آیات سیدهاشم میردامادی، سید یونس اردبیلی، شاهرودی و نهاوندی بازداشت کردند.

آیت الله میردامادی مدتی به زندان تهران منتقل می‌شود. سپس به همراه ۲۴ نفر دیگر از علمای مبارز، محاکمه و به سمنان تبعید می‌شود. ایشان پس از سرنگونی حکومت رضاخان در سال ۱۳۲۰ دوباره به مشهد مقدس بازگشت و سالیان متمادی به اقامه نماز جماعت و تفسیر قرآن در مسجد گوهرشاد حرم رضوی و تألیف کتاب پرداخت.

آن مرحوم در تبعید به سمنان، بعد از تحمل شداید و مرارت‌های مختلف در آن سامان، شبی تصمیم به ترک و فرار از آنجا گرفت. جالب این است که برای همه اعضای خانواده کفش‌های کتانی بی صدا تهیه کرد و با چند کیسه نان و کمی آذوقه، از بی راهه راهی مشهد شد. متأسفانه در میانه راه، مأموران رضاخانی از حرکت ایشان و خانواده مطلع می‌شوند و از ادامه سفر ممانعت می‌کنند. ایشان به سمنان بازگردانده شد و مدتی دیگر را در حبس و تبعید سپری کرد.

دوران تبعید آن مرحوم بیش از هفت سال به طول انجامید. آن مرحوم بعد از دوران تبعید، مدتی به شهر ری می‌رود. مورد توجه مردم آن سامان قرار می‌گیرد و در حرم حضرت عبدالعظیم حسنیبزرگ‌ترین نماز جماعت شهر را تشکیل می‌دهد.

مرحوم آقای حاج شیخ احمد مجتهد تهرانی، مدیر مدرسه میرزا جعفر در تهران، حکایاتی را نقل کردند بدین ترتیب که بعد از دوران تبعید ایشان در سمنان، با حضور مرحوم سید هاشم در شهر ری و اقامه نماز جماعت در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی، همه جماعات تحت الشعاع قرار گرفت و بعد از اندک زمانی، به عالم و شخصیت اول شهر ری معروف شد.

 

تفسیر قرآن در مسجد گوهرشاد

مرحوم آیت الله میردامادی تفسیر قرآن را در حدود سال ۱۳۴۰ قمری در شبستان خود در مسجد جامع گوهرشاد مشهد آغاز کرد و جز هفت سال تبعید تا سال ۱۳۸۰ قمری، ۳۳ سال ادامه یافت. ایشان در سراسر سال، بعد از اقامه نماز عشا، برنامه تفسیر را بدون تعطیلی برگزار می‌کرد. 

در ماه مبارک رمضان، آن برنامه ظهر‌ها برگزار می‌شد. تفسیر ایشان در مسجد گوهرشاد با استقبال طلاب، فضلا و علاقه‌مندان روبه رو شد و حاصل سال‌های متمادی آن تفسیر، کتاب «خلاصة البیان: تفسیر فارسی قرآن» شد.

مبنای تفسیر آیت الله میردامادی نجف آبادی در یکی از شبستان‌های مسجد گوهرشاد، «مجمع البیان» شیخ طبرسی بود.

 

بینش و منش فقیه آزاده مرحوم آیت الله سیدهاشم میردامادی نجف آبادی

 

وفات

آیت الله حاج سید هاشم میردامادی سرانجام در شب سه شنبه ۲۳ جمادی الثانی سال ۱۳۸۰ قمری به علت بیماری و در هفتادوهفت سالگی دار فانی را وداع گفت و در جوار حرم مطهر امام رضا (ع) در رواق دارالسعاده به خاک سپرده شد.

 

بینش و منش فقیه آزاده مرحوم آیت الله سیدهاشم میردامادی نجف آبادی

 

روایت رهبری درباره پدربزرگ مادری‌شان مرحوم آیت‌الله میردامادی

«من در شهر مشهد، مرکز استان خراسان، در جوار آستان امام هشتم، على‌بن موسى الرضا (ع) به دنیا آمدم. زادروز من بیست‌وهشتم ماه صفر سال ۱۳۵۸ قمری (فروردین ۱۳۱۸ خورشیدی) است. یک سال پس از تولد من، همگى، به خانه پدربزرگ مادرى‌ام یعنى آقا سید هاشم میردامادى نجف‌آبادى از علماى معروف که به علم و زهد و تبحر در تفسیر قرآن شهرت داشت و جزو علمایى بود که رضاشاه چند سال پیش از تولد من آنها را تبعید کرده بود نقل مکان کردیم.

خانه ایشان نسبتا وسیع بود، اما پس از بازگشت پدربزرگ از تبعید، مجددا به خانه‌ى خودمان برگشتیم.» این جملات روایت رهبر معظم انقلاب است از دوران کودکی و ذکر نام پدربزرگ مادری‌شان مرحوم آیت‌الله سید هاشم میردامادی نجف‌آبادی.

حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در خانواده‌ای رشد کردند که همه از عالمان دین بودند. پدرشان مرحوم آیت‌الله سید جواد خامنه‌ای از فقهای بزرگ مشهد بود. مرحوم سید جواد خامنه‌ای با دختر مرحوم آیت‌الله سیدهاشم میردامادی ازدواج کرد و فرزندانش مدت مدیدی را در منزل پدربزرگشان می‌گذراندند.

رهبر معظم انقلاب درباره حضور خود در منزل مرحوم میردامادی می‌گویند: «به یاد دارم ما پسران به خانه پدربزرگمان مرحوم میردامادى می‌رفتیم. ایشان هم مثل پدر‌ها و پدربزرگ‌هاى دیگر، یک ریال یا نیم ریال به ما می‌داد که البته پول ناچیزى بود، اما پیش مى‌آمد که مادر ناگزیر می‌شد همین مبلغ ناچیز را از ما بگیرد تا با آن براى شام ما چیزى بخرد. من در خانه پدر، از فقر چیزهایى دیده‌ام که در خانه علماى دیگر کمتر دیده می‌شود.»

رهبر انقلاب بار‌ها در خاطرات خود از مادر مؤمنه خود یاد کرده‌اند. در بخشی از خاطرات خود درباره تأثیر بسزای مادر در تربیت دینی شان فرمودند: «مادرم در محیط عربى پرورش یافته بود. جد مادرم که از اصفهان به نجف مهاجرت کرد، از خاندان «میردامادى» ساکن در نجف‌آباد اصفهان بود.

شاخه‌هایى از این خاندان در نجف اشرف هستند. پدر مادرم از علماى فاضل و عرب‌زبان بود؛ لذا مادرم در خانه‌اى پرورش یافت که به عربى تکلم می‌کردند. ایشان پیش از بلوغ با خانواده خود به ایران آمد؛ لذا با عربى عامیانه معمول در نجف آشنایى داشت. مادرم با قرآن به‌خوبى آشنا بود. با احادیث شریف و کتب عربى نیز آشنایى داشت.»

معظم‌له در بخشی از خاطرات خود درباره سجایای معرفتی مرحوم میردامادی می‌گویند: «دو عکس نزد من هست که آن مرحوم در زندان رضاخان است و پلاکی روی سینه دارد. یکی از آن دو تصویر از مقابل و دیگری به صورت نیمرخ است. من سید محمد کشمیری را دیده بودم. وی با مرحوم سیدهاشم رفیق بود و به نظر می‌رسید هردو در درس پدر یعنی سید مرتضی کشمیری حاضر می‌شدند.

یک روز خدمت مرحوم سید محمد رفته بودم در حالی که حدود هفتاد سال. داشت ایشان به من گفت مفاتیح‌الجنان را باز کن و دعای ابوحمزه را بیاور. من آوردم. فرمود: خط ببر. من خط می‌بردم و ایشان می‌خواند. یکی دو صفحه که خواند، خسته شد و فرمود که دیگر بس است. معلوم بود دعا را از حفظ داشته و تردید در فراموشی آن کرده بود. مرحوم سیدهاشم دعای ابوحمزه را در قنوت می‌خواند. این مطلب را مرحوم آقای بهجت به من گفتند.»

مرحوم آیت‌الله سیدهاشم میردامادی از جایگاه ویژه‌ای نزد علما برخوردار بودند. به گونه‌ای که پس از وفاتشان مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی مجلس ترحیم بزرگی در قم برگزار کردند. رهبر معظم انقلاب که در آن زمان در قم حضور داشتند داستان این مجلس را این‌گونه نقل می‌کنند: «اولین مجلس ترحیمی که در قم برای مرحوم آقای سیدهاشم منعقد شد توسط مرحوم آیت‌الله بروجردی بود.

بعد از مجلس، آقای قاضی‌زاده به ما گفت برویم منزل آقای بروجردی، هم برای تشکر و هم اجازه برگزاری مراسم دیگر. چون آن زمان رسم بود آقای بروجردی باید اجازه انعقاد مجالس را می‌دادند. من به اتفاق اخوی آقای سید محمد و آقای سید حسین میردامادی منزل آقای بروجردی رفتیم.

تا آن زمان من هنوز اندرونی آقای بروجردی را ندیده بودم آقای سید حسین، دایی ما، من و اخوی را معرفی کرد. بعد مرحوم آقای بروجردی پاکتی به من و اخوی دادند که حاوی چهارصد تومان بود آن زمان این مبلغ خیلی زیاد بود. از آن مبلغ هزینه بعضی مجالس و هم‌چنین مبالغی دیگر باقی ماند.»

رهبر معظم انقلاب در پیامی که در سال ۹۴ برای بزرگداشت مرحوم آیت‌الله میردامادی ابلاغ کردند درباره دامنه اثرگذاری این عالم جلیل بر مردم و درس تفسیر ایشان در مسجد گوهرشاد چنین گفتند: «در مدت نزدیک به چهل سال اقامت در مشهد مقدس، بیشترین تلاش خود را به تفسیر قرآن منعطف ساخته و محفل گرم و بی‌وقفه تفسیری جذابی در مسجد گوهرشاد (شبستان شمال غربی) برپا نموده بود. 

هرشب پس از اقامه نماز جماعت، جمعی از ارادتمندان مشتاق گرد منبر بی‌پیرایه این عالم عامل مجتمع گشته و از بیان شیرین و نفس گرم او سخن خدا را می‌شنیدند، و این سفره گسترده معرفت و حکمت، ده‌ها سال مائده الهی و قرآنی را نصیب دوستداران می‌کرد. ثبت و نگارش همین درس‌های شبانه تلاش دیگر این عالم قرآنی بااخلاص بود.»

 

* این گزارش پنج‌شنبه ۲۹ دی‌ماه ۱۴۰۱ در شماره ۳۸۶۲ روزنامه شهرآرا ویژه‌نامه «چهره» چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44